تغییرات روحی روانی در دوران بارداری
بهداشت روان بهداشت روانی به معنای سلامت فکر است و منظور نشان دادن وضع مثبت و سلامت روانی است که خود میتواند نسبت به ایجاد سیستم باارزشی در مورد ایجاد تحرک و پیشرفت و تکامل در حد فردی، کلی و بینالمللی کمک نماید؛ زیرا وقتی سلامت روانی شناخته شد. نسبت به دستیابی به آن اقدام میشود و بهمنظور حفظ آن برنامهریزی و تلاش میشود. پس میتوان چنین عنوان نمود که بهداشت روانی عبارت است از اینکه انسان ازنظر روحی و جسمی در صحت و سلامت بوده و بتواند روابط اجتماعی خوبی با اطرافیان خود برقرار نماید و همچنین شامل اقداماتی است که فرد برای حفظ، تأمین و ارتقاء سلامت روانی انجام میدهد. بهداشت روانی در حاملگی در طول عمر مراحل حیاتی خاص وجود دارد که تأثیرات عمیقی بر زندگی فرد میگذارد ازجمله حاملگی یکی از این دوران بااهمیت زندگی است؛ زیرا بارداری برای زن کامل نوعی تحقق تمامیت و کمال است و تولیدمثل ابدی بودن را ارضاء میکند و در شرایط معمولی بااینکه موقعیتی استثنایی است ولی از طرف زن با شادی و شعف و ارضاء خاطر استقبال میشود ولیکن با تغییرات جسمی و رفتاری زیادی مانند دردناکی و احساس سنگینی و بزرگ شدن پستانها تهوع و استفراغ صبحگاهی، خستگی، سستی، بیمیلی و طلب غذاهای غیرعادی روبرو میشود. بهداشت روان در دوران حاملگی عبارت است از مجموعه اقداماتی که زن باردار به همراهی و کمک همسر و اطرافیان انجام میدهد تا بتواند بهراحتی تغییرات این دوران را پذیرفته و با شرایط ساز گاری پیدا نموده و درنهایت حاملگی پر از آرامش را طی نماید. بهداشت روانی در سهماهه اول باردارs در آغاز حاملگی فرد نگرانیهایی در ارتباط با پذیرش باروری، سلامت جسمی، از دست دادن تناسباندام و تغییر در نقشهای خانوادگی و اجتماعی و اختلالات ارتباطی و رفتار دارد که باعث بروز اضطراب میگردد. هر مادری به دنبال حاملگی باید بتواند خود را با موقعیت جدید تطبیق دهد و توانایی پنداشت صحیح در چهار زمینه مادر بودن، پنداشت صحیح از خود در موقعیت جدید و در ک خود، پنداشت در مورد شوهر با توجه به حاملگی، شغل و فعالیتهایی که فرد عهدهدار است را به دست آورد. تغییرات جسمی و رفتاری زیادی مانند دردناکی و احساس سنگینی، بزرگ شدن پستانها، تهوع و استفراغ صبحگاهی، خستگی، سستی و بیمیلی و طلب غذاهای غیرعادی مشاهده میگردد که علت این تغییرات در بعضی مواقع اشکال در تطابق با حاملگی است. به هر صورت سهماهه اول بارداری زمان قبول حاملگی است و در این دوره، انکار حاملگی، اشکالات هیجانی و تمایل به سقطجنین وجود دارد و بیشتر مواقع فکر فرد متمرکز بر عوارض حاملگی و تهدید سلامت خود و جنین (که در افراد دارای سوابق وسواس و افسردگی و عدم پذیرش و ناخواسته بودن حاملگی بیشتر) است. مادر نیاز به حمایت و تقویت اعتمادبهنفس دارد و زنانی که برای بار اول حامله شدهاند- تحتفشار هیجانی بیشتری هستند. پس این افراد چون در اثر بارداری عزت و اعتمادبهنفس خود را به علت عدم تطابق با وضعیت حاملگی از دست میدهند دچار افت شدید عملکرد و حتی بروز علائم بیماریهای عصبی روانی میکردند که در صورت عدم شناخت این علائم و بهره نبردن از خدمات مشاورهای احتمال 15 شدت یافتن آن نیز است و اکثراً از سردرد، خستگی زودرس و نگرانی و اضطراب شکایت دارند. کاهی اضطراب در مادران توأم با نشانههای جسمی بهصورت پرکاری سیستم عصبی خودکار است که بهصورت لرزیدن، احساس تاکان خوردن، سردرد، پشتدرد، کشش عضلانی، کوتاه شدن تنفسی، زیادشدن تعداد تنفس، پریدن از جا، تپش قلب، تند شدن نبض، تعریق، سردی دستها، اسهال، خشک شدن دهان، تکرر ادرار، بیحسی دستوپا، سختی در بلع، احساس یک نوع تشویش و نگرانی، بیخوابی، کاهش میل جنسی و ... است که باعث میشود فرد مضطرب رفتار ظاهری پرتنش و نگرانی داشته باشد. نقش کارکنان در سهماهه اول باردارs ایجاد شرایط بهداشتی در طول حاملگی با حداقل ناراحتی جسمی و روانی و حداکثر رضایت و خشنودی انجام زایمان در بهترین موقعیت ممکن، تولد نوزاد سالم و تأمین سلامتی زنان باردار و راهنمایی جهت ایجاد تعادل پس از زایمان از اهم فعالیتها و وظایف ایشان است. مراقبتهای قبل از زایمان فرصت مغتنمی است تا ناراحتیهای هیجانی مادر موردمطالعه و پیشگیری قرار گیرد. ماما یا پزشک میتواند با آموزش و بالا بردن سطح اطلاعات و تشویق زن به گرایشهای قابلقبول و مساعد، مشارکت ارزنده در سلامت روانی و نشاط بیمار و خانواده او داشته باشد. بهطورکلی عملکرد شوهر، پدر و کارکنان همگی در فرایند پذیرفتن حاملگی مؤثر است هر زنی برای تبدیلشدن به یک مادر نیاز به حمایت و ارتباط صحیح با شوهر، مادر و شناسایی خود بهعنوان مادر و ارتباط ذهنی با فرزند به دنیا نیامده دارد و در ایجاد این ارتباط ماما و پزشک نقش مؤثری دارد. بهتر است کارکنان بهداشتی، پزشک و ماما آموزشهای لازم را با حضور شوهر به مادران بدهند و او را با نیازهای هیجانی همسرش آشنا سازند و آگاهی داده شود که توجه و حمایت خانواده نقش مؤثری در تطابق و ساز کاری حاملگی دارد و حمایت و ارتباط آنها در جهت کاهش اضطراب و نگرانی این دوران جلب شود. نتیجه: در این دوران آموزش علائم بارداری و تغییرات جسمی، روحی و روانی از مهمترین فعالیتهای کارکنان بهداشتی درمانی است. در این دوران به علت وابستگی زیاد به کارکنان تأثیر صحبتهای مثبت بر روی زن باردار بیشتر از سایر دورههاست. بهداشت روانی سهماهه دوم در سهماهه دوم بارداری با پیشرفت بارداری، حدود ماه چهارم حرکات جنین توسط مادر احساس میشود این افزایش مییابد. مادر به انتخاب نام برای نوزاد خود میپردازد. در این سهماهه معمولاً فرد حاملگی خود را پذیرفته و احساسهای متناقض و منفی در این خصوص کاهش مییابد. در این دوره بعضی از خانمها به دلیل پرخونی لکان انگیزه جنسی بیشتری در خود احساس میکنند و یا بالعکس برخی از زنان به علت ترس از آسیب به خود و جنین دچار بیمیلی جنسی شده و یا علاقه خود را به روابط جنسی از دست میدهند. کاهی نیز زنان به علت ترس از سقطجنین از روابط جنسی امتناع میورزند اینگونه رفتارها نیز ممکن است موجب رنجش شوهر و تشدید مشکلات هیجانی این دوران شود. بعضی از مردان نیز به علت ترس از خونریزی و درد عضلانی تمایل به میل جنسی ندارند. لذا باید آنها را مطمئن ساخت که معمول خطری وجود ندارد زیرا ادامه قطع روابط جنسی هم ممکن است باعث احساس تنهایی، بیارزشی، افسردگی و احساس از دست دادن تواناییها شود. این عامل مهمترین علت بروز علائم اختلال رفتاری در زن و شوهر پس از پایان بارداری است که معمول تأثیرات روانی آن تا سالها ادامه مییابد. نقش کارکنان در سهماهه دوم باردارs کارکنان در این سهماهه با اجازه دادن به مادر برای کوش دادن به صدای قلب جنین میتوانند به تطابق و قبول حاملگی کمک کنند و ازنظر عاطفی به فرد کمک کنند. کمک به افزایش تخیلات مادر نسبت به نوزاد توصیه به آراستن محیط، تهیه لباس نوزاد، انتخاب نام نوزاد آینده تصورات مادر را افزایش داده و این تخیلات و تصورات را جایگزین اضطراب و نگرانیهای قبلی نمایند کارکنان در طی این دوره باید سعی نمایند. برداشتهای غلط و ترسهای بیمورد مادر را نسبت به حاملگی کاهش دهند؛ و کمکم نوعی اعتمادبهنفس را در فرد القاء نمایند و با تقویت رابطه فرد با خانواده یک سیستم حمایتی مناسب برقرار نماید و با ا کاهی دادن به مادر و شوهرش و دادن اطلاعات صحیح و مناسب از قطع روابط جنسی پیشگیری نمایند؛ زیرا قطع این روابط ممکن است بهعنوان کاهش علاقه شوهر به فرد تعبیر شود و مشکلات را افزایش دهد. در این دوره زمان صحبت کردن با همسر باید بیشتر از سایر زمانها باشد. حتی زمانی را جهت صحبت کردن دو نفر یا چند نفر اختصاص داده و حرکات جنین را باهم لمس نمایند و در مورد آن باهم صحبت نمایند. بهداشت روانی در سهماهه سوم باردارs در این دوران شکم مادر کاملاً بزرگشده است. بزرگ شدن شکم باعث فشار بر روی کمر و اعصاب پا میشود انحنای ستون فقرات مخصوصاً در ناحیه کمر بهطرف جلو بیشتر میشود و با بزرگتر شدن شکم این انحنا واضحتر میگردد و با رشد جنین در ماههای آخر حرکت و فعالیت مادر کند میشود و از طرفی فکر رسیدن زمان زایمان، زن باردار را دچار اضطراب میکند و مشکلات جسمی و اضطراب باعث کاهش خواب در ماههای آخر میگردد نگرانیهایی که در سهماهه دوم کاهشیافته بودند- در این حالت مجدداً افزایش مییابند ترس از مرگ و ترس از زایمان در این دوره شایع است این ترس ممکن است به علت نگرانی از عوارض زایمان، دیر رسیدن به بیمارستان یا شدت دردهای زایمان و غیره ایجاد شود. در این دوره بجای تخیلات سهماهه دوم که نسبت به نوزاد بود تفکرات منفی نسبت به زایمان و عوارض موقع زایمان، خاطرات تلخ دیگران ذهن فرد را مشغول میدارد و او را نگران میکند، ممکن است با شروع دردهای زایمانی زنان خوشحال شوند؛ زیرا احساس میکنند که بهزودی از مشکلات جسمی ناشی از تغییرات حاملگی رهایی مییابند. ولی همراه با این خوشحالی اضطراب نیز دارند و نیاز به حمایت از طرف کارکنان دارند. نقش کارکنان در سهماهه سوم کارکنان باید فرد را برای زایمان آگاه سازند لذا در طی این مدت باید فرد را از علائم و نشانههای بهموقع زایمان آگاه نمود بابیان چگونگی علائم و دردهای واقعی زایمان، آشنا کردن فرد از یک زایمان طبیعی میتوان تا حدودی نگرانی و اضطراب وی را کاهش داد حتی در صورت توان امکان بازدید مادر و همسرش از بیمارستان و تجهیزات آن را قبل از زایمان فراهم نمود نمایش فیلم زایمان طبیعی آگاهی فرد را از زایمان افزایش میدهد. بهتر است قبل از دیدن فیلم میزان اضطراب مادر بررسی و کنترل گردد (البته واکنش مادران نسبت به تماشای فیلم متغیر است و ممکن است کاهی موجب افزایش اضطراب نیز بشود). کارکنان همچنین باید همسر و خانواده را نیز از اضطراب مادر در این سهماهه آگاه کنند تا بتوانند با برخورد مناسب نگرانی را کاهش دهند. آگاهی مناسب آنها از علائم و نشانههای موقع زایمان باعث میشود که در موقع شروع دردهای زایمانی بتوانند شرایط و حمایتهای مناسب را به عملآورند. اگر مادر فرزند دیگری نیز دارد وظیفه وی و خانواده است که از آغاز حاملگی او را نیز از بارداری آگاه سازد و با آگاه کردن و مشارکت دادن او در تهیه وسایل نوزاد جدید وی را برای ورود نوزاد آماده نمایند تا بعد از زایمان خانواده با مشکلات کمتری روبرو شود و مشکل عاطفی برای کودک به وجود نیاید. توجه: نکته قابلتوجه این است که اگر زن باردار در هریک از سهماهه بارداری دچار مشکلات روحی، جسمی و روانی کردید. حتی به مدت ۶ ماه پس از زایمان باید تحت نظر بوده و در صورت بروز علائم خطر با مشاوره هدایت گردد؛ و در کل تمام زنان باردار پس از ختم بارداری باید ازنظر ابتلا به افسردگی پس از زایمان موردبررسی قرار کیرند.